مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

مهدیار یه دونه

حرف زدن مهدیار

پسر گل مامان سلام هر روز که میگذره بیش از پیش عاااشقت می شم.. وای که چه کیفی می کنم وقتی روزهای پنجشبه و جمعه کنارتم مامانی... الان دیگه چند کلمه حرف می زنی..مامان..بابا..دد..ددون دون دون=مادرجون...مو..آبابوم=هواپیما..وصدای ماشین و ماشین پلیس و آمبولانس و کامیون و موتو رو در میاری..دایی هم میگه که داییت غش می کنه واست..ای ننه =فیل ناز پسرم دوستت دارم ...
11 ارديبهشت 1395

نمایشگاه گل لاله

مهدیار جونم پنجشنبه گذشته بردمت نمایشگاه گل ...مگه راه میومدی..واست بادکنک گرفتیم و با عشق به اون را رفتی..البه یه آبنبات هم خواستی..    تو محوطه آهنگ پخش می شد و جنابعالی هم هنرنمایی فرمودید  از این طرف.. به اون طرف.. می دوئیدی.. بعد از سه ساعت گشتن تو ماشین خوابت برد..راستی همکارم و هم که با دخترش که دوماه از تو کوچکتر بود دیدیم... درکل خوش گذشت نفس ...
1 ارديبهشت 1395
1